loading...
عشق من
حسین بازدید : 14 یکشنبه 16 بهمن 1390 نظرات (1)

تمام غمهايي که بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي که

 

 برايم شکستي .... .. بخاطر احساسي که برايم پرپر کردي .....

 

نمي بخشمت .... بخاطر زخمي که بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمکي که بر

 

 زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي که بر قلبم حک کردي
حسین بازدید : 14 یکشنبه 16 بهمن 1390 نظرات (0)

به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم
عشق من تو در چه حالي

حسین بازدید : 33 یکشنبه 16 بهمن 1390 نظرات (0)


چشمهايم شكسته است

و از مژه‌هايم گريه مي‌چكد

حال، تو را چگونه باور كنم

سايه ها آنقـدر آفتاب خورده‌اند

كه پوسيدن را انكار مي كنند

از نگاهت بارها زمين خوردن را آزموده ام

اكنون تو در چشمهاي شكسته ام

كدام آفتاب را جستجو مي كني

در حاليكه سالهاست

كفشها يم را بر گـردن آويخته‌ام

و پاهايم فاصله را در سكوت كوچه مي‌نوشد

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 313